از هر کجای دنیا دلت که نخکش شده است
از شمالی ترین تنهایی های خویش
تا جنوبی ترین همهمه های شهر
از غربی ترین کلاف زندگی
تا شرقی ترین کلافگی ها...
لحظه ای در تاریخ، غزلی ماندگار شد تا گره ی زندگی را باز کند و در انتهای ابیات این غزل عجیب ترین قافیه ها رقم می خورد!!!
روی قافیه های هر بیت این شعر صدای طبل و زنجیر، چل چله آواز علم ها، گرفتگی حنجره ها، صدای بغضها، اشک ها، شکستن دلها شنیده می شود!
در این میان غزال گریزپایی می دوید و در ازدحام و همهمه ها صدای مادر هم نمی شنید!
و مادرش در گوشه ای میگفت: نذر ارباب کرده ام، دخترم خواهد شنید...
عاشورا شعریست ماندگار!
.